چکیده
یکی از وظایف پلیس ایجاد امنیت اخلاقی است،در حقیقت اقدامات پلیس تا زمانی که به افزایش احساس امنیت در جامعه منجر نشود، مثبت ارزیابی نمیگردد، لذا یکی از اقداماتی که میتواند در این راستا مورد توجه قرار گیرد، اهمیت و توجه به ضریب احساس امنیت در جامعه میباشد، احساس امنیت به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از این عوامل اخلاق مداری خود پلیس میباشد، سئوالی که در اینجا مطرح است، این میباشد که چگونه سازمان پلیس را میتوان بیش از پیش به سمت اخلاقمداری سوق داد؛ تدوین استراتژی اخلاقی پلیس، به همراه تدوین راهکارهایی جهت اجرایی و عملی نمودن این استراتژی میتواند به پلیس در رسیدن به این هدف یاری رساند، در ادامه در پاسخ به این سئوال که آیا در کلیه اقدامات انجام شده موفق بوده یا خیر، پلیس را به گام بعدی یعنی به سمت ارزیابی اقدامات و بررسی نتایج سوق میدهد، بدین ترتیب مثلث اقدامات پلیس در راستای اخلاقی نمودن کامل میشود.
کلید واژه
پلیس، اخلاق، اخلاق پلیس، چشمانداز، آموزش.
طرح مسئله و انتخاب روش مطالعه
یکی از وظایف پلیس اسلامی ایجاد امنیت اخلاقی است، با رعایت و انجام این تعهد اساسی از جانب پلیس، میتوان به نقش مثبت و سازنده پلیس بعنوان یک نیروی خلاقهای نظمآفرین در اجتماع طرفی بست (پازوکیان، 1384، ص 65 و 66).
لذا میتوان انتظار داشت که اقدامات پلیس تا زمانی که تأثیر مثبتی در افزایش احساس امنیت در جامعه نداشته باشد، مثبت تلقی نشود. عوامل مختلفی در احساس امنیت دخیل میباشند که یکی از این موارد که به سازمان پلیس ارتباط تنگاتنگی دارد، پلیس اخلاقی یا بعبارت دیگر اخلاقمداری پلیس میباشد، سئوالی که اینجا مطرح میشود، این است که چگونه میتوان اخلاقمداری را در پلیس گسترش داد؟ در این مقاله با رویکرد مدیریت استراتژیک سعی میشود به این سئوال به بهترین نحو پاسخ داده شود، قابل ذکر است که الگوی مدیریت استراتژیک مورد استفاده دراین مقاله براساس نظریه فرددیوید انتخاب شده است، او در کتاب مدیریت استراتژیک خود سه مرحله را برای مدیریت استراتژیک انتخاب میکند.
مرحله اول را میتوان مرحله تدوین استراتژی سازمان نامید که با تدوین مأموریت یا چشمانداز سازمان این مرحله به سرانجام میرسد، مرحله دوم، مرحله اجرای استراتژی است، یعنی راهکارهایی که میتوانیم استراتژی تدوین شده را به مرحله عمل برسانیم، در بعضی موارد جهت عملی نمودن استراتژی حتی در ساختار و رویههای سازمان تغییرات مقتضی صورت میگیرد در این مقاله در قسمت تغییر و اصلاح نظام آموزشی در حقیقت به لزوم تغییر رویه آموزش اشاره شده است، مرحله سوم نیز ارزیابی استراتژی است. (برای آشنایی با نظرات فرد دیوید درخصوص مراحل مدیریت استراتژیک رجوع شود به: دیوید، 1379، صص 557- 167).
این شیوه با توجه به تعریفی که از اخلاق حرفهای برای نویسندگان این مقاله مطرح بوده است، انتخاب گردیده، چرا که اخلاق حرفهای مفهومی فراتر از اخلاق فردی و شغلی است؛ اخلاق حرفهای را به مسئولیتهای اخلاقی سازمان تعریف میکنیم، این تعریف فراگیرتر و جامعتر از تعریف سنتی است. زیرا مسئولیتهای اخلاقی سازمان شامل همه اضلاع و ابعاد سازمان میشود و اخلاقیات شغلی را نیز در برمیگیرد. در حالی که اخلاق شغلی بدلیل تأکید بر وظایف اخلاقی اعضای گروه، مسئولیتهای اخلاقی خود گروه و سازمان را شامل نمیشود. تعاریف سنتی از اخلاق حرفهای، آنرا به مفهوم فروتر (اخلاق کار) تحویل میدهند. علاوه بر آن این تعاریف بر نگرش اصالت فردی مبتنی است و از توجه به اهمیت مجموعه و حیات سازمان غافل هستند. بنابراین، تأکید بر مسئولیتهای اخلاقی سازمان اولاً بر نگرش کل گرایانه و سیستمی استوار است. ثانیاً تعریف جامع و فراگیری از اخلاق بدست میدهد. (قراملکی، 1382، ص 107)
مقدمه:
احساس امنیت در یک جامعه به احساس روانی شهروندان از میزان وجود و یا عدم وجود جرم در آن جامعه برمیگردد و هر مقدار فراوانی جرم بالاتر باشد، احساس امنیت پایینتر است. ولی این احساس ناامنی صرفاً منبعث از عدم وجود امنیت یک جامعه نخواهد بود (حاصلی، 1383، ص 171). برای نمونه در تحقیقی اثبات شده است قبول هدایا از طرف پلیس، ظاهری جانبدارانه دارد و باعث کاهش اعتماد، اطمینان و احساس امنیت خواهد شد، اگر قرار است که خدمات پلیس به جامعه بصورتی برابر در اختیار همه قرار گیرد، در دستیابی به خدمات، حضور پلیس در محله و برخورد یکسان با کلیه شهروندان، لازم خواهد بود که درخواست این کمکها از پلیس بدون ترس و بدون احساس جانبداری انجام گیرد. دریافت هدایا از مردم نه تنها احساس نابرابر عمل کردن پلیس را در اذهان عمومی ایجاد میکند، در عین حال فرصتی بوجود میآورد که قانونشکنان فکر کنند میتوانند با پلیس مصالحه کنند (ترویانوویچ و کوروکس، 1383، ص 99). بدیهی است وجود تبعیض و یا احساس تبعیض موجب بدبینی، کینه و ایجاد بیتفاوتی میشود اگر اعمال نابرابری در امور با اهمیت جامعه باشد، بیاعتمادی بیشتری را بدنبال خواهد داشت و تأثیر عمیقی بر احساس امنیت در افراد خواهد گذاشت (حاصلی، 1383، ص 178). اگر مسائلی چون دادن هدایا به پلیس تا به این حد برای جامعه اهمیت دارد مسلماً مسائل مهمتری چون رفتار مجرمانه تأثیر بسیار بدی بر آنها خواهد گذاشت. اگر مردم احساس کنند که پلیس در گذشته به آنها صدمه زده است و یا از مواردی اطلاع داشته باشند که باعث نگرانی آنها بشود، نسبت به پلیس بیاعتماد خواهند شد. در این صورت مردم بدنبال انگیزه خاصی برای هر کدام از اقدامات پلیس خواهند بود و سعی میکنند نوعی رفتار نابرابر و نامناسب در آنها بیابند. وقتی اعتماد به پلیس کم شود، مقاومت در مقابل پلیس و سوءظن افزایش پیدا میکند و شایعات گسترش مییابند. نبود احترام و اعتماد نسبت به پلیس از طرف جامعه بدین معنی است که اقتدار پلیس در جامعه از بین رفته و آشوب بوجود میآید. در نتیجه ملغمهای متشکل از نبود اطمینان عمومی، تقویت بیاعتمادی، تشدید ترس از رفتار غیرعادلانه توسط پلیس و بالاخره عدم رضایت از پلیس بوجود میآید (ترویانوویچ و کوروکس، 1383، ص 100 و 101). لذا سالمسازی پلیس میتواند حرکت کاهش احساس امنیت را معکوس نماید، در تحقیقی نشان داده شد که یک سازمان وقتی سالم است که مسایل اخلاقی در آن رعایت شود (همان، ص 124).
از نظر اخلاقی، هر قدر انسان در مراحل بالاتر قرار گیرد، بیشتر درصدد انجام کارهای مشروع بر میآید، کسانی که رشد کافی نموده و به مراحل بالا (از نظر اخلاقی) رسیدهاند، برای حقوق سایر افراد ارزش و احترام زیادی قائلاند. حتی کسانی که از نظر اخلاقی احساس ضعف شدید میکنند اگر در سازمانی قرار گیرند که محیط، آنها را تحت کنترل شدید قرار دهد، احتمالاً نخواهند توانست به هنگام تصمیمگیری دست به خلافکاری بزنند (رابینز، 1378، ص 245 و 246).