فارغ از هر دو جهانم به گل روى على(ع) از خم دوست جوانم به خم موى على طى کنم عرصه ملک و ملکوتاز پى دوست یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع) (1)
پیشگفتار
با نگاه به پیشینه حیات بشرى، «خانواده» و «قبیله» نخستین گروههاى اجتماعى است که در آن نوعى «ریاست»، «قانون» و «حکومت» دیده مىشود و سپس از دولتها و نظام حکومتى مىتوان یاد کرد که در سرزمینهاى گسترده، براى جمعیتى معین، با نظامهاى ادارى و سازمانهاى سیاسى به حکومت پرداخته و نظام اقتصادى جامعه را تحت پوشش خویش قرار داده، و اعمال حاکمیت نمودهاند.
«رئیس»، «رهبر» و «حاکم» با نظام ادارى خاص به تشکیل حکومت موفق مىگردد. و عاملى که در پذیرش و انتخاب رئیس و حاکم مؤثر است چیزى جز فرهنگ و بینش آن جامعه نیست.
اگر جامعهاى بینش مادى را بپذیرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مبانى عقیدتى و ایدئولوژیکى از فلسفه لذت و اصالت نفع پیروى کند، حکومتى سرمایهدارى شخصى یا دولتى خواهد داشت و اگر از مبانى الهى و قرآنى پیروى نماید، به «حکومت اسلامى» و «مدینه فاضله غدیر» دست مىیابد.
ما در این گفتار به بررسى اجمالى عنصر اصیل در تشکیل حکومتخواهیم پرداخت و با مبانى قرآنى فلسفه سیاسى اسلام آشنا خواهیم شد.
فلسفه سیاسى اسلام
وقتى از «فلسفه سیاسى اسلام» سخن به میان مىآید، بحث از فلسفه و نوع بینش اسلامى است. و در حقیقت فلسفه سیاسى اسلام، جزئى از نظام فلسفى و جهانبینى اسلامى محسوب مىگردد.
دانشمندان اسلامى در علومى چند مبانى نظرى و عملى نظام فلسفى اسلام را تبیین کردهاند که مىتوان «فلسفه»، «کلام»، «عرفان»، «اخلاق» و «فقه» را در این ردیف قرار داد.
فلسفه، کلام و عرفان نظرى، مبانى عقلى و تئوریهاى اسلامى را ارائه مىدهند، تئوریهایى که خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شدهاند و اگر این دو را از آن حذف کنیم نامیدن عنوان اسلامى بر آن شایسته نیست.
همچنین عرفان عملى، حکمت عملى - سیاست مدن - و فقه اسلامى نیز مبانى عملى فلسفه سیاسى اسلام را تشریح مىکنند.
«آراء اهل المدینه الفاضله »، «السیاسه المدینه »، «التنبیه على سبل السعاده » از فارابى و «سیاسیات شفا» از ابنسینا در فلسفه، «الشافى فى الامامه » از سید مرتضى، و «تجرید الاعتقاد» از خواجه نصیر الدین طوسى و شروح آن در علم کلام و «فصوص الحکم» فارابى و محیى الدین عربى و «مصباح الانس» شمس الدین محمد، ابن فنارى از جمله کتبى هستند که مبانى نظرى فلسفه سیاسى اسلام را بیان داشتهاند.
«طهاره الاعراق» ابنمسکویه رازى، «اخلاق ناصرى» و صدها اثر در فقه اسلامى چون «جواهر الکلام» شیخ محمد حسن نجفى و «کتاب البیع» حضرت امام خمینى - قدس سره - به اصول عملى فلسفه سیاسى اسلام پرداختهاند.
فلسفه سیاسى اسلام به گونهاى که مبانى نظرى و عملى آن در کتابى فراهم آمده باشد نگاشته نشده است و هر یک از اصول عقلى و نقلى آن جداگانه مورد بررسى قرار گرفته است و همین امر موجب گشته تا نا آشنایان به علوم اسلامى و گروههایى بسان مستشرقان و غربگرایان از وجود چنین فلسفهاى اظهار بىاطلاعى نموده و منکر وجود خارجى آن گردند.
ولى ناگفته پیداست که اگر مبانى نظرى آن در کتابى فراهم نشده، ولى اصول عملى آن همواره با صدها و هزاران تالیف مورد بررسى قرار گرفته و به عنوان برنامه زندگى هر یک از افراد جامعه اسلامى به اجرا گذاشته شده است.
البته نباید فراموش کرد که برخى از دانشمندان اسلامى با نوشتهها و خطابههاى سیاسى خویش این مبانى را ولو بصورت مختصر و بدون فصلبندى و شیوههاى کلاسیک در مجموعهاى فراهم ساختهاند که از آن جملهاند:
العروه الوثقى سید جمالالدین اسد آبادى
طبایع الاستبداد عبدالرحمان کواکبى
خطابههاى سیاسى شیخ محمد خیابانى
قانون مشروطه مشروعه سید عبدالحسین لارى
تنبیه الامه و تنزیه المله میرزا محمدحسین نائینى
عواید الایام مولى احمد نراقى
شؤون اختیارات ولى فقیه حضرت امام خمینى
حکومت اسلامى حضرت امام خمینى
کشف الاسرار حضرت امام خمینى قدس سره
باید خاطر نشان ساخت از آنجاییکه به شیعه جز در موارد معدودى فرصت تشکیل حکومت داده نشده است این علم مانند دیگر علوم اسلامى رشد و بالندگى نداشته است ولى چون برادران اهل سنت زمان بیشترى بر مسند حکومت تکیه نمودهاند، کتابهایى در این زمینه نگاشته و به آن نظم بیشترى بخشیدهاند. «الاحکام السلطانیه» مارودى از این نوع است.
پیام آوران وحى
قرآن کریم پیامبران الهى را به عنوان رهبران جامعه انسانى که از سوى خداوند متعال برگزیده شدهاند، معرفى مىنماید. چنانچه مىفرماید:
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه». (2)
«مردم گروه واحدى بودند، خدا رسولان را فرستاد که نیکان را بشارت دهند و بدان را بترسانند و با آنها کتابى به راستى فرستاد تا تنها دین خدا به عدالت در موارد نزاع مردم حکم فرما باشد.»
محور وحدت امت اسلامى
با همه اختلافاتى که در تعریف جامعه از سوى جامعهشناسان روى داده است. ضابطه «حکومت واحد و استقلال سیاسى» براى وحدت یک جامعه، با ارزش و معتبر تلقى شده است.
و از آنجاییکه قرآن کریم این حکومت و استقلال سیاسى را از آن پیامبران خدا مىداند، همواره حاکمان زر و زور و تزویر با آنان به مقابله برخاستهاند. در عصر نبوى - صلى الله علیه و آله - مخالفت قریش و مشرکان عربستان، و در عصر علوى، مخالفت معاویه و اصحاب جمل و نهروان و در عصر حسنین - علیهما السلام - مخالفت زمامداران و سیاستبازان اموى با دین و اسلام تضعیف دین را به همراه داشت. معاویه و خلفایى بسان او با تکیه بر خلافت اسلامى، سلطنت استبدادى خویش را پیش مىبردند و چون توان آن را نداشتند که با صراحتبا دین اسلام به مقابله برخیزند، با منع تدوین حدیث و سب اهل بیت عصمت و طهارت به مخالفتبا اسلام پرداختند. حال آنکه ولاء اهل بیت از سوى پیامبر - صلى الله علیه و آله - سفارش شده بود و این خاص مکتب تشیع نبود. و بزرگان اهل سنت نیز به آن اشاره کردهاند.